کتاب صوتی خرده جنایات های زناشوهری اثر اریک آمانوئل اشمیت
آپارتمان تاریک است.
صدای قفل و کلید می آید.
در باز می شود و از لای در سایه ی دو نفر از ورای روشنایی قرمز رنگ راهرو به چشم می خورد.
زن وارد اتاق می شود، مرد با چمدانی در دست، کمی عقب تر در درگاه باقی می ماند، انگار تردید دارد که داخل شود. لیزا به طرف پریز برق می دود، باعجله تمام چراغ ها را یکی پس از دیگری روشن می کند، بی صبرانه می خواهد هر چه زودتر همه جا دیده شود.
وقتی همه جا روشن شد درست مثل این که دکور نمایشی را آماده کرده باشد، دست هایش را باز می کند و آپارتمان را نشان می دهد.
لیزا: خوب؟
مرد سرش را به علامت نفی تکان می دهد. زن نگران اصرار می کند.